loading...
رزجوک
میلاد بازدید : 38 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)

این پست ترجمه پست بالاییه!

خانمی سه دختر داشت.

یک روز  تصمیم گرفت که داماداشو امتحان کنه.
او داماد اولش رو به کنار دریاچه ای دعوت کرد و عمدا خودشو تو آب انداخت و وانمود به غرق شدن کرد.بدون هیچ تاخیری داماد تو آب پرید و مادرزنش را نجات داد.صبح روز بعد او یک ماشین نو "براند "را در پارکینگش پیدا کرد با این پیام در شیشهءجلویی: متشکرم !از طرف مادر زنت کسی که تورا دوست دارد!


بعد از چند روز مادرزن همین کار را با  داماد دومش کرد.او هم به آب پرید و مادرزنش را نجات داد و یک ماشین  نو" براند "با این پیام ، دم در خونش پیدا کرد:
متشکرم!مادرزنت کسی که تو را دوست دارد!

بعد از چند روز او همین کار را با داماد سومش کرد. زمانیکه او غرق می شد دامادش او را نگاه می کرد بدون   اینکه حتی یک اینچ تکون بخوره و به این فکر می کرد که:بالاخره وقتش ر سیده که این پیرزن عجوزه بمیرد! صبح روز بعد او یک ماشین نو" براند" با این پیام دریافت کرد:


متشکرم! پدر زنت!!!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 155
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 40
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 104
  • بازدید ماه : 61
  • بازدید سال : 1,882
  • بازدید کلی : 50,131